ارتباط بدونخشونت و هوش مصنوعی: راهیابی در عرصهی انسانیت، فناوری و ارتباط در عصر فرادیجیتال
نوشته آلن رافائل سید، مربی تأییدشده از سوی CNVC
ابراز شخصی:
من نه کاملاً موافق و نه کاملاً مخالف فناوریای هستم که به نام "هوش مصنوعی " شناخته میشود و این حالت در لحن این مقاله نیز بازتاب یافته است. هرچه بیشتر درباره آن تحقیق میکنم، تردید و دوگانگی من عمیقتر میشود. یکی از دلایلش پیچیدگی بسیار زیاد این موضوع است، چیزهای فراوانی وجود دارد که من و ما نمیدانیم! و این حوزه با سرعتی سرگیجهآور در حال تغییر است. هر روز پیشرفتهایی تازه رخ میدهد که دستاوردهای روز قبل را پشت سر میگذارد.
همانطور که در ادامه خواهید خواند، در برخی موقعیتها من بهطور آگاهانه از هوش مصنوعی استفاده کردهام. همچنین اذعان دارم و تأکید میکنم که نگرانیهایی که کارشناسان مطرح کردهاند باید کاملاً جدی گرفته شوند.
خواننده عزیز، فکر کردم ارزشمند است که در همان آغاز دیدگاه خود را شفاف با شما در میان بگذارم تا زاویهی نگاه من به این مقاله برایتان روشنتر باشد.
در این مقاله من از دریچهی ارتباط بدونخشونت (ان وی سی) به هوش مصنوعی نگاه میکنم تا ببینم دربارهی این فناوری هیجانانگیز و در عین حال هراسآور چه میتوانیم بیاموزیم و کشف کنیم.
مقدمه - چرا این گفتوگو اکنون اهمیت دارد
در طول تاریخ بشر لحظاتی وجود داشتهاند که یک نوآوری بزرگ تکنولوژیک، تغییرات عمیق و قابل توجهی را به همراه آورده است: چاپخانه، تلفن، لامپ، اتومبیل، هوانوردی تجاری، ترانزیستور، رایانه شخصی، اینترنت و گوشی هوشمند، هر کدام جهشی بزرگ نسبت به آنچه پیش از آن ممکن بود، ایجاد کردهاند.
هر یک از این نوآوریها مشکلاتی را حل کرده و همزمان مشکلات جدیدی نیز به وجود آوردهاند!
تحولات اخیر شامل فناوری بلاکچین، خودروهای خودران، چاپ سهبعدی، اصلاح ژن، واقعیت افزوده… و موضوع این مقاله، یعنی هوش مصنوعی میشوند.
همانطور که در تحقیق برای این مقاله درباره هوش مصنوعی پیش رفتم، به این باور رسیدم که این فناوری همه چیز را تغییر خواهد داد، بسیار بیشتر از آنچه تاکنون دیدهایم یا اکثر ما میتوانیم تصور کنیم.
هوش مصنوعی به سرعت در جامعه انسانی ظهور کرده و آماده است تا به شکلی عمیق بر همه حوزههای تمدن بشری تأثیر بگذارد.
همزمان، این فناوری باعث افزایش نگرانیها نیز شده است، برخی از آن نگرانیها هشداردهنده هستند! اگرچه گاهی با افرادی صحبت میکنم که از هوش مصنوعی بیخبرند، اما اکنون بسیار کم هستند کسانی که چیزی درباره آن ندانند. و زندگی اکثر مردم از همین حالا تحت تأثیر آن قرار گرفته است، چه از آن آگاه باشند و چه نباشند.
هوش مصنوعی لحظهای فرهنگی ایجاد کرده است که ترکیبی از شگفتی و اضطراب است، امکاناتی هیجانانگیز برای برخی و ترسناک برای برخی دیگر!
ارتباط بدون خشونت (ان وی سی) یک دیدگاه انسانی و بنیادین برای درک هوش مصنوعی ارائه میدهد - و این همان نقطه برخوردی است که در این مقاله به آن توجه میکنم.
در صفحات بعدی، مقدمهای کوتاه درباره ان وی سی ارائه خواهم داد، هوش مصنوعی را در سطح پایه توضیح خواهم داد و روشن میکنم که هوش مصنوعی یک مجموعه راهبرد است، نه یک نیاز انسانی جهانی.
در این بررسی دربارهی ارتباط بدونخشونت و هوش مصنوعی، همچنین به موضوع ارتباط انسان و هوش مصنوعی، نیازهایی که هوش مصنوعی برآورده میکند و جاهایی که ممکن است مانع تحقق نیازهای انسانی شود، خواهیم پرداخت.
همچنین برخی سوالات مهمی را که قبل از تعامل و هنگام کار با این فناوری لازم است پرسیده شوند، بررسی خواهیم کرد.
این یک موضوع گسترده است، با تحولات جدید که بهطور مستمر ظهور میکنند! رویکرد من این است که جامعیت را با اختصار متوازن کنم و چیزی ارائه دهم که تا حد امکان مرتبط و کاربردی باقی بماند، با توجه به اینکه این حوزه پویا و به سرعت در حال گسترش است.
معرفی کوتاه ارتباط بدون خشونت (ان وی سی)
ان وی سی چیست؟
ارتباط بدونخشونت توسط مارشال روزنبرگ، دکترای روانشناسی، از دهه ۱۹۶۰ و ۷۰ توسعه یافت و او در چند دهه بعد به تکمیل و اصلاح آن ادامه داد.
هدف ان وی سی ایجاد کیفیتی از ارتباط است که از آن، افراد بهطور طبیعی و خودجوش بخواهند به آسایش یکدیگر کمک کنند.
دستاورد دکتر روزنبرگ این بود که عناصر اساسی در تفکر، زبان، ارتباط و استفاده از قدرت را که به ایجاد این کیفیت ارتباط بهطور مؤثر و پایدار کمک میکنند، استخراج و ساده کرد.
ان وی سی دو جنبه دارد که میخواهم دانشجویان و خوانندگان آن را درک کنند:
1. ان وی سی یک چارچوب و "ابزارهای" مشخص دارد- شامل اصول و تفاوتهای کلیدی، و
2. ان وی سی یک آگاهی و هدفمندی دارد- که پس از بررسی چارچوب و ابزارها، توضیح خواهم داد.
چارچوب و ابزارهای ان وی سی
چارچوب ان وی سی شامل سه حوزه است که میتوانید توجه خود را در خدمت ارتباط قرار دهید: گوش دادن، سخن گفتن و وضوح درونی. میتوان اینها را بهصورت همدلی، صداقت و ارتباط با خود نیز در نظر گرفت.
واضح بودن درباره آنچه احساس میکنید، نیاز دارید و میخواهید (وضوح درونی) باعث میشود ابراز خود شفافتر و صادقانهتر باشد (صداقت).
ارتباط با خود همچنین به معنای حضور داشتن بیشتر به عنوان یک شنونده است.
در سطح پایه، مهارتهای گوش دادن همدلانه، برنامهریزی ذهنی قدیمی ما را از "گوش دادن برای پاسخ دادن" به "گوش دادن برای فهمیدن" تغییر میدهد.
گوش دادن به گونهای که دیگران احساس امنیت کنند تا خود را شفاف کنند، و سخن گفتن از آنچه برای شما حقیقت دارد به شکلی که دیگران بتوانند آن را دریافت، درک و به آن متصل شوند… این جوهر رقص ارتباط است که ان وی سی به شما امکان دسترسی به آن را میدهد.
آنچه دکتر روزنبرگ "مدل ان وی سی " نامید چهار مؤلفه دارد که چهار نوع اطلاعات مختلف را تشکیل میدهند: مشاهده، احساس، نیاز و تقاضا (به اختصار مانت)
مشاهده
مشاهده به حقایق به صورت خنثی، جدا از تفکر ارزیابیکنندهای مانند تفسیرها یا داستان خودمان درباره آنچه اتفاق افتاده است، اشاره دارد.
احساس
در ان وی سی، احساسات را بهعنوان نشانههایی میشناسیم- مانند چراغی روی داشبورد خودرو- که نشان میدهد چیزی در سطح عمیقتر در حال رخ دادن است. این "سطح عمیقتر" ما را به نیازها هدایت میکند.
نیاز
نیازها نشان میدهند زندگی چگونه درون شما، من یا هر انسان دیگری ظاهر میشود- بهصورت اشتیاق به زندگی، عشق، امنیت، حضور، تعلق، مراقبت، صمیمیت، ابراز خود، استقلال و غیره. نیازها انگیزههای اصلی انسانی ما هستند. تعریف کاملتر نیازها را در ادامه ارائه خواهم داد.
تقاضا
در ان وی سی شما با ارائه یک تقاضای روشن مسئولیت آنچه را میخواهید بر عهده میگیرید. یادگیری من یادآوری میکند که یک تقاضا در ان وی سی یعنی همچنین من نیازهای طرف مقابل را با دقت در نظر میگیرم- که این به معنای پذیرش پاسخ "نه" نیز هست. (ان وی سی همچنین هزینه بسیار بالای به دست آوردن آنچه را میخواهی به وسیله درخواست آمرانه به جای تقاضا را تشخیص میدهد)
هر سه حوزهی تمرکزِ ذکر شده- ارتباط به خود، همدلی، صداقت - شامل چهار مؤلفه "مانت" هستند:
- در درون خود میتوانم روشن کنم که آیا دربارهی چیزی صرفاً یک روایت یا تفسیر دارم، یا آنکه مشاهدهای روشن و دقیق مطرح کردهام؛ میتوانم با احساسها و نیازهایم ارتباط برقرار کنم… و میتوانم یک تقاضای شفاف و قابلاجرا را شکل دهم.
- میتوانم به این چهار جزء گوش بسپارم، حتی اگر بهصراحت بیان نشده باشند؛ و
- وقتی صحبت میکنم، میتوانم مطمئن شوم که در صورت کمک به ارتباط، آنها را در گفتارم بگنجانم.
ان وی سی رسمی در مقابل غیررسمی
وقتی ان وی سی را در یک کارگاه آموزشی یاد میگیرید، ممکن است از شما خواسته شود تا یک ساختار مشخص را تمرین کنید که از مشاهده، احساس، نیاز و تقاضا "مانت" پیروی میکند. بهعنوان مثال:
"وقتی متوجه میشوم که در یک هفته هیچ تماس یا پیامی از تو نداشتهام، احساس ناراحتی میکنم زیرا نیاز به ارتباط دارم. آیا مایل هستی بگویی چه چیزی مانع برقراری ارتباط شده است؟"
این ساختار به عنوان ان وی سی رسمی شناخته میشود- و واقعاً هیچکس اینگونه صحبت نمیکند!
ان وی سی رسمی عمدتاً برای تمرین در کلاس، کارگاه یا گروه تمرینی است. ما از ان وی سی رسمی در تعاملات و گفتوگوهای دنیای واقعی استفاده نمیکنیم، زیرا، بهطور طنزآمیز، ان وی سی رسمی میتواند مانع ایجاد ارتباط شود!
با این حال، ان وی سی رسمی دو هدف مهم دارد:
1. کمک میکند تا تفاوتهای کلیدی مهم را در ذهن خود کاملاً واضح نگه دارید، و
2. توجه شما را به مانت معطوف میکند تا به جای فکر کردن درباره اینکه چه کسی درست یا نادرست است- و شما را در تبدیل قضاوتها به احساسات و نیازها یاری میدهد.
این بخش از پرورش مهارت همان دلیلی است که ما ارتباط بدون خشونت (ان وی سی) رسمی را در یک کارگاه یا گروه تمرین انجام میدهیم.
ان وی سی غیررسمی همان چیزی است که ما در تعاملات روزمره از آن استفاده میکنیم.
در ان وی سی غیررسمی، هدف برقراری ارتباط و تمایل به رسیدن به نتیجهای مفید برای هر دو طرف وجود دارد. ما به یاد میآوریم که هدف، درست صحبت کردن با روش ان وی سی نیست، بلکه ایجاد ارتباط است.
بیشتر اوقات، تا زمانی که ارتباط برقرار باشد، ان وی سی غیررسمی میتواند به این معنا باشد که ما احساس امنیت میکنیم و کمتر نگران انتخاب واژههایمان هستیم! ما از میانبرهای زبانی یا زبان بازیگوشانه- یا حتی بدون استفاده از کلمات - بهره میبریم و تا زمانی که ارتباط برقرار است، این میتواند به عنوان ان وی سی غیررسمی در نظر گرفته شود.
ان وی سی غیررسمی اغلب نیازمند آن است که برخی از ابزارها حداقل تا حدی درونی شده باشند و به ویژه ریشه در آگاهی ان وی سی داشته باشد.
آگاهی ان وی سی
"آنجا فراتر از داوریها، در ورای اعمال نیک و بد گسترهای است. آنجا به تو خواهم پیوست".
علاوه بر ابزارهای مشخصی که میتوانیم تمرین و به کار بگیریم، آگاهی ان وی سی وجود دارد- که میتوانید آن را بهعنوان ذهنیت وهدف پایهای ان وی سی در نظر بگیرید.
آگاهی ان وی سی فراتر از هدف و نیت ان وی سی است. این آگاهی اصولی را میشناسد که هم نیت ما و هم نحوه قرار دادن توجه ما را هدایت میکنند. برای مثال، یکی از این اصول این است که هرگاه من موقعیتی برد-باخت ایجاد کنم، در بلندمدت خودم نیز میبازم- و این به دلیل وابستگی متقابل، ارتباط و پیوستگی ما است.
آگاهی ان وی سی میپذیرد که به عنوان انسان، همه نیازهای ما به هم پیوستهاند.
چون هدف ان وی سی ایجاد کیفیت بالای ارتباط است- اگر نیت من دستکاری نتیجهای خاص یا به دست آوردن مسیر خودم باشد، آنچه ابراز میکنم هرچقدر هم که ماهرانه از ابزارها استفاده کنم یا"مانت" را بیان کنم، ان وی سی نخواهد بود!
این نکته مهم است: شما میتوانید از کلماتی استفاده کنید که شبیه ان وی سی به نظر برسند، اما اگر نیت همسو نباشد، آن ارتباط ان وی سی نخواهد بود!
شنیدهام که بعضیها میگویند ارتباط بدونخشونت (ان وی سی) میتواند "به سلاح تبدیل شود"- و دقیقاً به همین دلیل است: نیت و هدف باید زیربنای ارتباط باشند، آن را هدایت کنند و در همهجای آن جاری باشند.
شایان ذکر است که وقتی زبان ان وی سی برای "پیروزی" یا دستکاری دیگران استفاده شود، دیگر ان وی سی نیست، حتی اگر بهطور کامل از ساختار و قواعد ان وی سی پیروی کند.
پس آگاهی از همه چیز مهمتر است و چارچوب و ابزارها فقط به شما کمک میکنند تا نیت خود را با مهارت و بهطور قابل اعتماد در طول زمان اجرا کنید.
نیازها در مقابل راهبردها
تمایز بین نیازها و راهبردها یک تفاوت کلیدی در ارتباط بدون خشونت است. ناتوانی در تشخیص نیازها و راهبردها میتواند به درگیری و رنج منجر شود.
این تمایز همچنین هنگام بررسی هوش مصنوعی به ما کمک خواهد کرد.
پس بیایید نیازها را همانطور که در ان وی سی استفاده میکنیم تعریف کنیم!
وقتی در ان وی سی درباره نیازها صحبت میکنیم، منظور نیازهای انسانی جهانی است.
نیازها عبارتند از:
- شرایط لازم برای شکوفایی زندگی در هر انسان، بدون توجه به پیشینه فرهنگی یا موقعیت جغرافیایی. اینها شامل چیزهایی مانند عشق، اعتماد، انتخاب، تعلق، امنیت و غیره هستند.
- نحوهی ظهور زندگی در این لحظه در شما، من و هر فرد دیگری. این لحظه ممکن است اعتماد باشد، لحظهی بعد امنیت، سپس استقلال… نیازها، انرژی زندگی هستند که از طریق هر یک از ما در حال حاضر بروز میکند.
- انگیزههای اصلی انسانی. نیازها ما را وادار به صحبت یا عمل میکنند. هر زمان که کسی صحبت یا عمل میکند، بهطور آگاهانه یا ناآگاهانه، در خدمت یک یا چند نیاز است.
- انرژیهایی که میخواهند جریان یابند، نه خلأهایی که باید پر شوند. آنها به کمبود اشاره ندارند، بلکه بیشتر شبیه اشتیاق یا طلبیدن هستند.
- طبق تعریف، جهانشمول هستند؛ یعنی برای همه انسانها صدق میکنند. نیازها در یک میدان جمعی وجود دارند، مشابه زبان که یک پدیده مشترک بین انسانهاست
- وقتی میگوییم چیزی خدمتکننده به زندگی است… منظورمان این است که یک یا چند نیاز را برآورده میکند.
- درگیریها نمیتوانند در سطح نیازها رخ دهند. درگیریها در سطح راهبردهایی رخ میدهند که ما برای برآورده کردن نیازها به کار میبریم.
راهبردها عبارتند از:
- بسیار مهم هستند زیرا روشهای مشخصی هستند که ما برای برآورده کردن یا ارضای نیازها به کار میبریم.
- جهانی نیستند- آنها به موقعیت یا زمینه خاصی وابستهاند.
اگر چیزی به یک فرد، مکان، عمل، زمان یا شیء خاص اشاره کند، احتمالاً یک راهبرد است. اگر به هیچکدام از اینها اشاره نکند، ممکن است یک نیاز باشد.
برای هر مجموعه نیاز میتواند ۱۰، ۱۰۰ یا ۱۰۰۰ راهبرد وجود داشته باشد! برای مثال، از نیاز به امنیت، انسانها سیم خاردار دور خانه میگذارند، به کسی حمله میکنند، اسلحه میخرند، یا گفتوگو میکنند و ارتباط و اعتماد ایجاد میکنند. تعداد راهبردهایی که مردم برای تامین امنیت به کار میبرند احتمالاً بیپایان است- و این برای دیگر نیازها نیز صادق است.
اما همه راهبردها به یک اندازه مؤثر نیستند!
انواع راهبردها
برخی راهبردها نیاز را بهطور مستقیم برآورده میکنند- مانند آب برای رفع تشنگی.
برخی راهبردها مستقیماً برخلاف نیاز مورد نظر عمل میکنند. برای مثال، حمله به کسی وقتی من در درد عاطفی هستم- در حالی که چیزی که واقعاً نیاز دارم، عشق و مراقبت است.
برخی راهبردها نیازها را بهطور جزئی برآورده میکنند یا با دیگر نیازها تضاد دارند- مانند حفظ آرامش و صرفهجویی در انرژی با نادیده گرفتن یک مشکل سلامتی.
و برخی راهبردها میتوانند چندین نیاز را برآورده کنند تا جایی که گاهی آنها را خود نیاز میدانیم- مثالهایی از این نوع میتوانند پول و رابطه جنسی باشند.
وقتی ما در سطح احساسات و نیازها با یکدیگر ارتباط برقرار میکنیم، احتمال بیشتری وجود دارد که بتوانیم راهبردهایی مشترک پیدا کنیم که تا حد ممکن نیازها را برآورده کنند.
خلاصه:
ان وی سی اصول هدایتکننده و ابزارهای مشخصی در اختیار شما قرار میدهد تا انگیزههای اصلی خود و دیگران را درک کنید، روابط شخصی و حرفهای را عمیقتر کنید، و از بروز تعارض جلوگیری یا آن را حل کنید.
شما میتوانید آگاهی ان وی سی را به همه تعاملات خود بیاورید- یعنی اولویت دادن به ارتباط و نتایج برد-برد، حتی وقتی مهارت خود را با ابزارها در طول زمان افزایش میدهید.
چون تفاوت است بین اینکه فقط ابزاری داشته باشیم و اینکه بتوانیم ماهرانه از آن استفاده کنیم- به همین خاطر توصیه میکنم خیلی پیشتر از زمانی که واقعاً به آن نیاز پیدا کنید، مهارتتان را از طریق کارگاهها و گروههای تمرین پرورش دهید.
مقدمهای ساده و قابلفهم برای تازهکارها دربارهی هوش مصنوعی
هرچه برای این مقاله بیشتر دربارهٔ هوش مصنوعی تحقیق کردهام، کمتر توانستهام در مورد آن به قطعیت برسم.
یک نکتهی سادهشده دربارهٔ هوش مصنوعی این است که ابزاری است که میتواند هم در مسیر درست و هم در مسیر نادرست به کار رود. این کمی شبیه داشتن وسیلهای با موتوری قدرتمند است که برایش فرقی نمیکند شما آن را به کجا برانید؛ این انسانها هستند که باید جهت حرکت آن موتور را تعیین کنند.
همراه با هوش مصنوعی نگرانیهای واقعی و مشروع نیز وجود دارد- و برخی از آنها میتواند بسیار ترسناک باشد!
ابتدا بیایید هوش مصنوعی را به خنثیترین شکل ممکن تعریف کنیم.
هوش مصنوعی واقعاً چیست؟
بیایید اصطلاح هوش مصنوعی را ساده کنیم. این اصطلاح ممکن است تصاویری آیندهنگرانه ایجاد کند، مانند رباتهایی با احساسات انسانی و کامپیوترهایی که در حال برنامهریزی برای تسلط بر جهان هستند.
(برای این بحث، میخواهم فعلاً پیچیدگی انواع مختلف هوش مصنوعی را کنار بگذارم).
اکثر آنچه امروزه به عنوان هوش مصنوعی شناخته میشود، بسیار روزمره و مکانیکی است تا جادویی.
در اصل، هوش مصنوعی مجموعهای از سیستمهای کامپیوتری است که برای شبیهسازی جنبههایی از هوش انسانی طراحی شدهاند، بهویژه شناسایی الگو، پیشبینی و تصمیمگیری.
هوش مصنوعی یک موجود هوشیار نیست. مثل انسانها احساس نمیکند، فکر نمیکند و اهمیتی نمیدهد. در واقع، حتی چیزی را به معنایی که ما انسانها از واژهی "درک کردن" استفاده میکنیم "نمیفهمد".
پس چگونه کار میکند؟
تا به حال در گوشی یا کامپیوتر خود از "پیشنهاد واژهی بعدی" استفاده کردهای، جایی که دستگاهت سعی میکند حدس بزند کلمهی بعدی که میخواهی بنویسی چیست؟
میتوان بخش زیادی از هوش مصنوعی را بهعنوان نسخهای فوقالعاده قدرتمند از متن پیشبینیشده در نظر گرفت، یک موتور پیشبینی پیچیده.
شما ورودی میدهید، برای مثال، سوالی که در یک چتبات تایپ میکنید و هوش مصنوعی بر اساس الگوهایی که از دادههای عظیم آموزشی شناسایی کرده است خروجی تولید میکند. این همان چیزی است که هنگام استفاده از ابزاری مانند چتجیبیتی اتفاق میافتد: هوش مصنوعی پیشبینی میکند که احتمالاً کلمه یا عبارت بعدی چیست، با توجه به ورودی شما و هر چیزی که قبلاً "دریافت کرده" است.
بر خلاف نرمافزار سنتی که از مجموعهای ثابت از قوانین برنامهریزیشده توسط انسانها پیروی میکند، سیستمهای هوش مصنوعی از مثالها یاد میگیرند.
برای مثال:
- یک هوش مصنوعی تشخیص چهره با تحلیل هزاران یا میلیونها تصویر برچسبخورده یاد میگیرد چهرهها را شناسایی کند.
- یک موتور پیشنهاددهنده (مثل نتفلیکس یا اسپاتیفای ) بر اساس عادتهای مشاهده یا گوش دادن شما پیشبینی میکند چه برنامهها یا آهنگهایی ممکن است دوست داشته باشید.
- مدلهای زبانی مانند چتجیبیتی بر روی حجم گستردهای از متنهای اینترنتی آموزش دیدهاند تا گفتوگو و نوشتار را شبیهسازی کنند.
اما باز هم -و این مهم است که تکرار شود هوش مصنوعی آنچه را میگوید نمیفهمد. این سیستم باور، هدف یا احساس ندارد. خروجیهای آن نشانههای خودآگاهی نیستند، بلکه خروجیهای پیچیده احتمال و الگو هستند.
این وقتی اهمیت پیدا میکند که بخواهیم با دیدگاه ان وی سی به آن نگاه کنیم، زیرا یکی از بینشهای بنیادین ارتباط بدونخشونت، اهمیت حضور است ، یعنی همراه بودن با تجربه فرد دیگر بهطور کاملاً همدلانه و هماهنگ.
هوش مصنوعی نمیتواند حضور ارائه دهد.اما همانطور که بعداً بررسی خواهیم کرد، ممکن است در تمرین یا یادگیری چگونگی پرورش حضور در خودمان به ما کمک کند.
رشد هوش مصنوعی در زندگی روزمره
هوش مصنوعی زمانی محدود به داستانهای علمی-تخیلی یا آزمایشگاههای تحقیقاتی تخصصی بود.
اکنون، به آرامی، و نه چندان آرام، بخشی از زندگی روزمره ما شده است.
وقتی از مسیریاب در خودرو یا ابزار اصلاح دستور زبان در کامپیوتر استفاده میکنید، در واقع از مدلهای هوش مصنوعی بهره میبرید.
در آموزش، هوش مصنوعی برای شخصیسازی یادگیری به کار میرود، به دانشآموزان پیشنهادهای متناسب میدهد یا بهطور خودکار اوراق امتحانی را نمرهگذاری میکند.
در حوزه سلامت، ابزارهای هوش مصنوعی رادیوگرافیها را تحلیل میکنند، خطرات پزشکی بالقوه را مشخص میکنند و حتی در تشخیص بیماریها کمک میکنند. این سیستمها برای مدلسازی پروتئینها، برای درک، پیشگیری و درمان بیماریها بسیار سریعتر از انسانها عمل میکنند.
در امور مالی، هوش مصنوعی روندهای بازار سهام را پیشبینی میکند، تقلب را شناسایی میکند و معاملات الگوریتمی را اجرا میکند و در عین حال چالشها و مشکلات جدیدی ایجاد میکند.
در اپلیکیشنهای دوستیابی، الگوریتمها شریکهای احتمالی را بر اساس رفتار و ترجیحات پیشنهاد میدهند.
در هنرهای خلاقانه، ابزارهایی مانند میدجورنی ، دال.ای و چتجیبیتی برای تولید تصاویر، نوشتن شعر یا متن تبلیغاتی، آهنگسازی و غیره به کار میروند.
این ابزارها هم هیجانانگیز و هم نگرانکننده هستند، امکانات جدیدی ارائه میدهند و همزمان سوالات مهم درباره مالکیت، خلاقیت و نقش بیان انسانی ایجاد میکنند.
جدیدترین مدلها، تا زمان نگارش این مقاله، ویدیوهایی تولید میکنند که تشخیص آنها از تصاویر واقعی دشوار است.
تمام اینها راهبردهایی هستند که هم برخی نیازها را برآورده میکنند و هم با دیگر نیازها در تضادند.
برای برخی از ما، این پیشرفتها بسیار نگرانکننده و بیگانهکننده است. برای دیگران، هیجانانگیز است.
برای بسیاری، لحظهای که هوش مصنوعی برای آنها واقعی شد، زمانی بود که با یک مدل مکالمهای مانند چتجیبیتی تعامل داشتند یا شنیدند که یک اثر هنری تولیدشده توسط هوش مصنوعی برنده مسابقه هنر شد. این لحظات میتوانند گیجکننده، الهامبخش، نگرانکننده و پردازش آنها چالشبرانگیز باشند.
وسوسهکننده است که، بهویژه با دیالوگهای طبیعی، این سیستمها را انسانیسازی کنیم، یعنی با آنها مانند یک انسان رفتار کنیم. اما با وجود ظاهر، هوش مصنوعی هوشمند یا خودآگاه نیست. این سیستم زنده نیست. آنچه به آن "هوش مصنوعی" گفته میشود، هیچ شباهتی به غنای آگاهی، ادراک و احساس انسانی ندارد.
چرا این تمایز اهمیت دارد؟
زیرا در دنیایی که روزبهروز با محتوای تولیدشده و تعاملات هوش مصنوعی پر میشود، بهراحتی فراموش میکنیم چه چیزی ارتباط انسانی را ارزشمند میکند: آسیبپذیری ما، ظرفیت همدلی ما، داستانهایمان، سکوتهایمان.
اینها نمیتوانند توسط کد بازتولید شوند.
میتوان آنها را شبیهسازی کرد، بله، گاهی بهطور عجیب و دقیق اما ماشینها نمیتوانند آنها را تجربه کنند.
از منظر ان وی سی، حضور رو به رشد هوش مصنوعی ما را دعوت میکند تا روشنتر درباره آنچه در زندگی و ارتباطات ارزشمند میدانیم، فکر کنیم.
اگر در نیازهایی مانند اصالت، فهمیدن و مرتبط ماندن نمانیم، ممکن است خود را در مواجهه با چیزی بیابیم که شبیه همدلی به نظر میرسد اما هرگز ارتباط واقعی برای ما ایجاد نمیکند.
انقلاب هوش مصنوعی تازه آغاز شده است و اشکال مختلف هوش مصنوعی به اندازه گوشیهای هوشمند فراگیر خواهند شد.
پس وقتی هوش مصنوعی را از دیدگاه ان وی سی نگاه میکنیم، چه اتفاقی میافتد؟
دیدن هوش مصنوعی از لنز ان وی سی
چون نیازها ماهیتی جهانی دارند، در یک میدان جمعی وجود دارند و هم بهعنوان انگیزههای اصلی انسانی و هم بهعنوان شرایط لازم برای شکوفایی انسان قابل مشاهدهاند…
…و چون راهبردها بهعنوان راههای مشخص برای برآورده کردن نیازها تعریف میشوند…امیدوارم حالا روشن شده باشد که هوش مصنوعی یک مجموعه راهبرد است، نه یک نیاز انسانی جهانی.
هوش مصنوعی یک راهبرد است، نه یک نیاز
مردم از هوش مصنوعی به روشهای متنوعی استفاده میکنند، با نیتها و اهداف مختلف.
ان وی سی تأکید میکند که تمام اقدامات عینی، راهبردهایی هستند که برای برآورده کردن نیازها به کار گرفته میشوند.
هوش مصنوعی مجموعهای از راهبردها است که هدف آنها کمک به برآورده شدن نیازها، احتمالاً کارآمدی، خلاقیت، امنیت یا انگیزش است.
با این حال، بسته به نحوهی پیادهسازی و استفاده، هوش مصنوعی میتواند منجر به برآورده نشدن نیازهایی مانند تعلق، اصالت، ارتباط، حضور و دیگر نیازها شود.
پس، بهعنوان یک راهبرد برای برآورده کردن نیازها، عملکرد آن چگونه است؟ هوش مصنوعی چگونه به برآورده شدن یا جلوگیری از برآورده شدن نیازهای انسانی کمک میکند؟
در ادامه، دقیقتر بررسی خواهیم کرد که هوش مصنوعی ممکن است به چه نیازهایی کمک کند و چه نیازهایی را تهدید کند.
چه نیازهایی ممکن است توسط هوش مصنوعی برآورده شود؟
در اینجا برخی از نیازهایی که میبینم مردم با هوش مصنوعی برآورده میکنند:
دسترسی به دانش ----> یادگیری
مثال شخصی:
چون هوش مصنوعی بر روی حجم عظیمی از دادهها آموزش دیده است، یک مدل زبانی بزرگ (ال ال ام) مانند چتجیبیتی میتواند به نیازهای یادگیری کمک کند. برای مثال، چند روز پیش از چتجیبیتی پرسیدم تفاوت بین اصطلاحات "چند بحرانی " و "فرابحران " چیست. پاسخ آن با تفکر قبلی من همراستا بود، اما نحوه بیان این تمایز توسط هوش مصنوعی به نیاز من برای یادگیری کمک کرد. همچنین تأیید کرد که محور اصلی کار من پرداختن به فرابحران به مسیر درستی هدایت شده است.
سهولت ----> راحتی
مثال شخصی:
چند سال پیش، یک شرکت بزرگ معماری که دفاتر و محیطهای کاری ایجاد میکند، از من خواست یک ویدئو آموزشی درباره مهارتهای ارتباط در محل کار بسازم.
من میخواستم تفاوت بین نیازها و راهبردها را با زبانی توضیح دهم که معماران، طراحان و سازندگان بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند.
برای ارائه یک مثال قابل ارتباط، دو نیاز یا عملکردی که افراد ممکن است در محیط کار بخواهند انتخاب کردم، نیاز به تمرکز از یک سو و نیاز به همکاری از سوی دیگر.
اگر من معمار یا طراح بودم، ممکن بود بتوانم این مثالها را از دانش و تجربه خودم استخراج کنم. با این حال، معماری تخصص من نیست، بنابراین از یک مدل زبانی بزرگ (الالام) خواستم دو فهرست ایدهپردازی شده ارائه دهد: (۱) عناصر یا راهبردهایی که به تمرکز در محیط کار کمک میکنند و (۲) عناصر یا راهبردهایی که به همکاری در محیط کار کمک میکنند.
این کار فقط ۱۰ ثانیه طول کشید و من دو فهرست مثال برای ویدئوی آموزشی داشتم. اکنون میتوانستم این تمایز را با زبانی که معماران و طراحان بتوانند ارتباط برقرار کنند، روشن کنم.
در این مورد، هوش مصنوعی نیازهای من به راحتی، سهولت، صرفهجویی در زمان و همچنین مشارکت را برآورده کرد.
خودکارسازی وظایف تکراری ----> آزادی، خلاقیت
یکی از حوزههایی که بیش از همه در مورد هوش مصنوعی کنجکاو هستم، توانایی آن در انجام وظایف تکراری، زمانبر یا ذهنی خستهکننده است بهویژه آنهایی که نیاز به حضور عمیق انسانی ندارند.
امید من این است که ماشین بتواند برخی از روالها را انجام دهد تا زمان و فضای ذهنی برای آزادی بیشتر، استراحت یا خلاقیت بازگردانده شود. ترسم این است که از زمان آزاد شده فقط برای مشغولتر شدن استفاده کنم!
مثال فرضی ۱:
یک مربی از ابزار هوش مصنوعی برای خلاصهسازی خودکار جلسات با مشتریان استفاده میکند. به جای صرف ساعتها برای یادداشتبرداری و آمادهسازی پیگیریها، او میتواند تمرکز و انرژی خود را صرف حضور کامل در جلسات کند و بعد از زمان آزاد برای اولویتهای دیگر استفاده کند.
نیازهای برآورده شده: کارآمدی، پشتیبانی، سهولت، انتخاب
مثال فرضی ۲:
یک صاحب کسبوکار کوچک از هوش مصنوعی برای دستهبندی خودکار و پاسخ به ایمیلهای کماولویت استفاده میکند. این کار صندوق ورودی و ذهن او را مرتب میکند و به او فضا میدهد تا به مسائل دیگر غیر از ایمیل رسیدگی کند.
نیازهای برآورده شده: وضوح، فضای ذهنی، الهام، مشارکت
در هر مورد، هوش مصنوعی بهعنوان یک راهبرد برای برآورده کردن نیازهایی مانند آزادی، خلاقیت، سهولت و هدفمندی عمل میکند نه با جایگزینی ارتباط انسانی، بلکه با، امیدواریم، فراهم کردن فضایی برای تجربه بیشتر آن.
شکلهای جدید از ابراز ----> زیبایی، الهام
مردم از هوش مصنوعی فراتر از ابزار بهرهوری استفاده میکنند. در حالی که این موضوع بحثبرانگیز است و در بخشهای مربوط به نیازهای برآورده نشده و نگرانیها پوشش داده شده، مردم همچنین از هوش مصنوعی بهعنوان همکار خلاق استفاده میکنند.
هنرمندان، موسیقیدانان، نویسندگان و طراحان از هوش مصنوعی برای کاوش اشکال بیانی که قبلاً ممکن نبود، استفاده میکنند. این ابزارهای جدید میتوانند احساس شگفتی و الهام ایجاد کنند و به نیاز ما برای زیبایی، نوآوری و معنا کمک کنند.
مثال شخصی:
کمی پس از بیدار شدن یک صبح، به تقویمم نگاه کردم و دیدم روز تولد یک دوست است. میخواستم چیزی متفاوت و ویژه برای او بسازم اما روز بسیار شلوغی پیش رو داشتم و در آن لحظه فقط حدود ۱۰ تا ۱۵ دقیقه وقت داشتم.
به یک مدل زبانی بزرگ (الالام) هوش مصنوعی مراجعه کردم و ورودی خود را وارد کردم. گفتم، این چند جزئیات جالب درباره دوستم است، لطفاً متن آهنگ جشن تولد برای او بنویس. سپس این متنها را به یک هوش مصنوعی تولید موسیقی دادم و آن را وادار کردم تا یک قطعه موسیقی با استفاده از متنهای من بسازد. دو نسخه تولید شد و هر دو را برای او فرستادم.
صدای آنها شبیه قطعات موسیقی حرفهای تولید و اجرا شده بود!
کل فرایند حدود ۱۰ دقیقه طول کشید.
پاسخ دوستم بعد از آن:
"این شگفتانگیز است! چطور این کار را کردی؟
مرسی! مرسی! مرسی!
شخصاً نسخه اول را بیشتر دوست دارم، اما واقعاً بهترین هدیه است"
نیازهای برآورده شده: خلاقیت، جشن، بازی، ارتباط
این آخرین مثال ممکن است بهعنوان استفاده بیاهمیت یا تفننی از هوش مصنوعی در نظر گرفته شود، بهویژه با توجه به برخی نگرانیهای وجودی که برخی کارشناسان هشدار میدهند و من کاملاً مخالف نیستم!
با این حال، این مثال روشنگر و واقعی از زندگی من است.
در بخش بعدی، برخی از نیازهایی که هوش مصنوعی ممکن است بر ضد آنها عمل کند بررسی میکنیم، و بعداً به نگرانیهای عمیقی که کارشناسان هوش مصنوعی بیان میکنند، میپردازم.
فعلاً اضافه میکنم که از دیدگاه ان وی سی، هوش مصنوعی مجموعهای دیگر از ابزارهای ناقص است که میتوان از آنها برای گسترش یا تقویت راهبردهای ما برای برآورده کردن نیازها استفاده کرد.
متأسفانه، هوش مصنوعی بهعنوان یک راهبرد میتواند منجر به بسیاری از نیازهای برآورده نشده نیز شود!
هوش مصنوعی ممکن است چه نیازهایی را تهدید کند؟
با وجود راههای جالب و شاید هیجانانگیزی که هوش مصنوعی میتواند به نیازهای انسانی کمک کند، نگرانیهای واقعی و نگرانکنندهای نیز درباره این فناوری نسبتاً جدید وجود دارد (برخی ممکن است آن را هشداردهنده بدانند).
وقتی ایمیل شروع به فراگیر شدن کرد، به یاد دارم نگرانیهایی شنیدم که ممکن است خدمات پستی بیاهمیت شود و ناپدید شود.
وقتی وب جهانی و کتابهای الکترونیکی معرفی شدند، نگرانیهایی شنیدم که کتابخانهها ناپدید شوند.
هیچیک از این ترسها تحقق نیافته است.
با این حال شنیدن اینکه برخی از پیشگامان اولیه هوش مصنوعی نگرانیهای وجودی برای بشریت ابراز میکنند، باعث تأمل من میشود!
من نمیخواهم اهمیت این بخش را دربارهی نیازهای احتمالی برآورده نشده کم جلوه دهم. این موضوع مهم است و میتواند یک کتاب کامل شود.
بیایید بهطور مختصر بررسی کنیم که چه شرایطی ممکن است به چه نیازهای برآورده نشدهای منجر شود، بدون ترتیب خاص. بعداً به مسائل فرهنگی و اخلاقی و برخی نگرانیهای عمیقتر که کارشناسان هوش مصنوعی مطرح میکنند، خواهیم پرداخت.
نیازهای برآورده نشدهی مرتبط با هوش مصنوعی
در این بخش چند حوزه را بررسی میکنم که استفاده از هوش مصنوعی میتواند به نیازهای برآورده نشده منجر شود. حوزههای اضافی در بخش بعدی با عنوان "نگرانیهای فرهنگی و اخلاقی" بررسی میشوند که بهطور خاص به برخی نگرانیهای مطرح شده توسط کارشناسان هوش مصنوعی میپردازد.
وقتی بیش از حد به پاسخهای تولید شده توسط هوش مصنوعی تکیه کنیم، احتمالاً احساس ارتباط واقعی انسانها کاهش مییابد. نیازهای برآورده نشده شامل همدلی، اصالت، حضور و ارتباط هستند.
هوش مصنوعی نظارتی-تصویری ممکن است برای برخی امنیت بیشتری ایجاد کند، اما به قیمت حریم خصوصی تمام شود؛ نیازهای برآورده نشده: حریم خصوصی، خودمختاری، امنیت. یک دولت با گرایش استبدادی میتواند از هوش مصنوعی نظارتی برای پیگیری مخالفان سیاسی و دگراندیشان استفاده کند. نیازهای برآورده نشده شامل خودمختاری، امنیت و آزادی هستند.
هوش مصنوعی در حال جایگزینی کارهای خلاقانه است و انتظار میرود این روند افزایش یابد. بخش زیادی از خلاقیت هوش مصنوعی بر اساس کارهای افراد واقعی است که از اینترنت جمعآوری شده و بدون رضایت هنرمند استفاده میشود. نیازهای برآورده نشده شامل حمایت، شناخت، مشارکت، پایداری مالی و صداقت هستند.
اطلاعات نادرست: هوش مصنوعی پتانسیل زیادی برای تشدید یک محیط اطلاعاتی آسیبپذیر دارد. اگر هوش مصنوعی تنظیم نشود، به طور فزایندهای توسط افرادی با نیات نه چندان مثبت برای انتشار اطلاعات نادرست، تحریف مواضع افراد واقعی در مورد مسائل و اخاذی از مردم از طریق باجگیری مورد استفاده قرار خواهد گرفت. ویدئوهای دیپ فیک اکنون بهقدری قانعکننده هستند که برای رسیدن به حقیقت نیاز به یک یا چند لایه تحقیق اضافی دارند. این سطح پیشرفته همچنین برای ایجاد محتوای جنسی افراد مشهور، شخصیتهای رسانهای و مردم عادی به شیوهای که اعتماد و حریم خصوصی را نقض میکند، استفاده میشود. اپلیکیشنهایی وجود دارند که میتوانند عکس یک شخص کاملاً لباسپوشیده را تبدیل به تصویر برهنه کنند، که سوءاستفاده از آن، مهربانی، اعتماد، حریم خصوصی و کرامت را بیشتر تضعیف میکند. نیازهای برآورده نشده شامل صداقت، اعتماد، ملاحظه و امنیت (همبستگی اجتماعی) هستند.
هوش مصنوعی نیازمند مراکز داده عظیم است که مقادیر زیادی انرژی و آب مصرف میکنند. با افزایش استفاده از هوش مصنوعی، این تأثیرات و فشارها نیز افزایش خواهند یافت و سفرههای آب زیرزمینی، آبراهها و آب و هوا را بیشتر تحت تأثیر قرار خواهند داد. نیازهای برآورده نشده شامل یکپارچگی، ارتباط با طبیعت، ایمنی، صلح و احتمالاً بقا هستند.
هوش مصنوعی بهعنوان یک ابزار میتواند در زمینه قراردادهای دفاعی استفاده و بیشازحد استفاده شود. بله، یک کشور باید خود را از کسانی که قصد آسیب به زمین و مردمش دارند، محافظت کند. با این حال، تفاوت مهمی بین حمایت از ارتش و نظامیگری وجود دارد. دکتر مارشال روزنبرگ میگفت که حتی جامعه ایدهآل بدون خشونت نیز احتمالاً ارتش خواهد داشت - اما استقرار آن در جهت استفاده حمایتی از قدرت خواهد بود، نه استفاده تنبیهی از زور. نظامیگری این ایده را دارد که بیشتر مشکلات راهحل نظامی دارند و به ادامه درگیریهای مسلحانه منجر میشود، در حالی که فروشندگان اسلحه ثروتمندتر میشوند. با پیشرفتهتر شدن هوش مصنوعی، سیستمهای "سلاحهای خودمختار" وارد شدهاند. شخصاً از این نگرانم که هوش مصنوعی خودش تصمیم بگیرد چه کسی را هدف قرار دهد و چه کسی را نه. این یک داستان علمی تخیلی مربوط به آینده نیست. این سیستمها اکنون وجود دارند - و در حال تکثیر هستند. نیازهای برآورده نشده شامل موارد زیر است: وضوح، ایمنی و حفاظت، آزادی، صلح و واقعیت مشترک.
یک ویژگی که در مدلهای هوش مصنوعی روزبهروز رایجتر میشود، بهبود خودبازگشتی است. این زمانی است که هوش مصنوعی بهصورت مستقل یاد میگیرد و هوشمندتر و هوشمندتر میشود. برخی کارشناسان هوش مصنوعی درباره این نگرانی دارند که هوش مصنوعی "فوق هوشمند" شود و تصمیم بگیرد که دیگر به انسانها نیازی ندارد. نیازهای برآورده نشده شامل: بقا، امنیت، شفافیت و وضوح هستند.
عاملهای هوش مصنوعی که یکبار تنظیم و فراموش میشوند
هوش مصنوعی عاملمحور شامل "عاملهایی" است که به صورت خودکار تصمیمات خاصی میگیرند. برای مثال، ممکن است به یک عامل هوش مصنوعی دستور دهم که یک سفر به مکان مشخصی در یک بازه زمانی خاص رزرو کند. این "عامل" پروازها، محلهای اقامت، رستورانها، تورهایی که ممکن است بروم را جستوجو کرده و سپس تمام رزروها را انجام دهد و هزینهها را پرداخت کند، بر اساس پارامترهایی که به آن دادهام. با دسترسی به وب، ایمیل، اطلاعات کارت اعتباری و سایر ورودهای آنلاین من، عامل هوش مصنوعی میتواند همه چیز را پرداخت و تنظیم کند. من فقط یک هدف میدهم و آن بهترین راه رسیدن به آن را پیدا میکند.
مشکل اینجاست: چه اتفاقی میافتد وقتی این عاملها که تنظیم شدهاند فراموش میشوند، فراتر از زمان مفید خود ادامه میدهند و شروع به تعامل با یکدیگر میکنند؟ من از یک عامل میخواهم ارزانترین تخممرغها را در شهرم این هفته پیدا کند اما فراموش میکنم آن را خاموش کنم. آیا هر هفته این کار را انجام میدهد، حتی پس از مرگ من (و مصرف انرژی و آب زیاد در هر بار)؟ یا اگر دوربین امنیتی من کسی را که خانهام را خراب میکند ضبط کند، و من یک عامل هوش مصنوعی تنظیم کنم تا این فرد را بر اساس تصاویر پیدا کند: چگونه مطمئن باشم که عامل هوش مصنوعی اشتباه نمیکند؟ چه میشود اگر فراموش کنم و سالها بعد آن فرد را پیدا کند؟
این یکی از مشکلاتی است که صنعت هوش مصنوعی احتمالاً بهطور کلی زیاد به آن توجه نکرده است. نیازهای برآورده نشده شامل: امنیت، مراقبت از محیطزیست، سهولت، کارآمدی و احتمالاً بسیاری موارد دیگر است.
بیشتر خطرات هوش مصنوعی، پتانسیلهای ناشناخته آینده هستند.
دهههاست که جامعه اجازه داده فناوریهای جدید با پیامدهای ناشناخته وارد حوزه عمومی شوند و این منجر به یک آزمایش اجتماعی عظیم شده است، بهعنوان مثال، تلفنهای هوشمند و شبکههای اجتماعی.
واقعیت این است که این فناوریها بسیار سریعتر از آنچه هر کسی، بهویژه افراد عادی، میتوانند درک کنند، تکامل مییابند و پیشبینی پیامدهای مرتبط را دشوار میسازند، و بسیار سریعتر از آنچه قانونگذاران میتوانند قوانین وضع کنند، رشد میکنند.
منطقاً باید دانشمندان، مهندسان و قانونگذاران یک اصل احتیاطی مورد توافق داشته باشند، اما فعلاً چنین چیزی وجود ندارد.
علاوه بر این، هیچ چارچوب نظارتی منسجمی وجود ندارد که منجر به یک مجموعه ناهماهنگ میشود که از هر حوزه قضایی جداگانهای فراتر میرود.
چگونه میتوانیم نوآوری را تشویق کنیم، حقوق دانشمندان، خالقان، مهندسان و شرکتها را حمایت کنیم و در عین حال جامعه را از بدترین پیامدهای فناوریهایی که با سرعت تصاعدی توسعه مییابند، محافظت کنیم؟
نگرانیهای فرهنگی و اخلاقی بیشتر
با وجود اینکه بسیاری از مردم بهطور قابل فهمی از امکانات مرتبط با هوش مصنوعی هیجانزده هستند، نگرانیهای بسیاری، و برخی بسیار جدی، در مورد آن وجود دارد.
علاوه بر این، سرعت توسعه و تغییر بسیار سریع است! نظر بسیاری از کارشناسانی که در تحقیق خود مطالعه کردهام، ادعا میکنند که منحنی نوآوری عمودی است، تغییر با نرخ تصاعدی اتفاق میافتد.
و همانطور که در گذشته نیز اتفاق افتاده است، اما اکنون با هوش مصنوعی شدت بیشتری دارد، فناوری سریعتر از آنچه قانون بتواند هماهنگ شود، ظهور و تکامل مییابد.
نگرانیهای مطرح شده توسط کارشناسان هوش مصنوعی
تعداد زیادی از کسانی که نزدیکترین افراد به توسعه هوش مصنوعی هستند، از جمله دانشمندان کامپیوتر، اخلاقپژوهان و تحلیلگران سیاستگذاری، نگرانیهای مهمی مطرح کردهاند.
اینها ترسهای علمی-تخیلی نیستند، بلکه مسائل واقعی و مبتنی بر جهان واقعی هستند که بر آینده مشترک ما تأثیر میگذارند.
از دیدگاه ارتباط بدونخشونت این نگرانیها میتوانند بهعنوان بیان نیازهای برآورده نشده درک شوند: نیاز به امنیت، شفافیت، عدالت، صداقت و مراقبت، در میان دیگران.
بیایید چهار حوزه کلیدی نگرانی را بررسی کنیم:
سوگیری در دادههای آموزشی
سیستمهای هوش مصنوعی از مثالها میآموزند و این مثالها از دادههایی ساخته و اغلب انتخاب شده توسط انسانها هستند.
این بدان معناست که الگوهایی که هوش مصنوعی تشخیص میدهد، سوگیریها، نقاط کور و عدم تعادلهایی را بازتاب میدهد که از قبل در گروههای انتخابکننده یا در جامعه وجود دارد.
اگر یک هوش مصنوعی استخدامکننده بر اساس رزومههای شرکتی که از نظر تاریخی متقاضیان مرد را ترجیح میداد، آموزش ببیند، ممکن است یاد بگیرد که کاندیداهای مرد را ترجیح دهد.
اگر سیستمهای تشخیص چهره عمدتاً با چهرههای افراد با پوست روشنتر آموزش داده شوند، ممکن است در مورد افراد با پوست تیره عملکرد ضعیفتری داشته باشند، این یک مسئله مستند و شناختهشده است که پیامدهای واقعی در دنیای واقعی دارد
از دیدگاه ان وی سی، این نگرانیها به نیازهای برآورده نشده برای عدالت و شمول اشاره دارند، در میان دیگران.
وقتی سیستمهای هوش مصنوعی تبعیض را حتی بهطور غیرعمدی تقویت میکنند، نتیجه آن نقض عمیق نیازهای انسانها است.
تأثیرات زیستمحیطی مدلهای بزرگ
همانطور که قبلاً ذکر شد، آموزش مدلهای قدرتمند هوش مصنوعی مانند چتجیبیتی یا تولیدکنندههای تصویر مانند میدجرنی نیازمند قدرت محاسباتی بسیار بالا است، که به نوبه خود مصرف عظیمی از برق و آب (برای خنکسازی) را به همراه دارد.
برای مثال، پژوهشگران دانشگاه ماساچوست امهرست برآورد کردهاند که آموزش یک مدل زبان بزرگ میتواند به اندازهی پنج خودرو در طول عمرشان کربن تولید کند و این رقم احتمالاً با پیچیدهتر شدن مدلها افزایش یافته است.
نیازهای مطرح در اینجا شامل پایداری، مراقبت از زمین، وابستگی متقابل و مسئولیتپذیری است.
وقتی رشد فناوری با هزینهی آسیب به محیط زیست همراه میشود، نیازمند بررسی عمیقتر است تا بفهمیم چه راهبردهایی را برای برآوردن نیازهایمان انتخاب میکنیم و این انتخابها چه هزینهی بلندمدتی دارند.
خطرات سوءاستفاده: دیپفیکها، نظارت و اطلاعات نادرست
در بخش قبلی دربارهی نیازهای برآورده نشده، به دیپفیکها اشاره کردم، تصاویر یا صداهای جعلی بسیار واقعی که میتوانند شخصیتهای عمومی را تقلید کنند یا رویدادها را جعل کنند.
هوش مصنوعی برای آسیب رساندن به دیگران نیز استفاده شده است، از طریق اپلیکیشنهای "nudify" که عکس شخصی با لباس را به نسخهی برهنه بازآفرینی میکند یا دیپفیکهای پورنوگرافیک، که بدون رضایت فرد، او را در ویدیوی جنسی نشان میدهد.
علاوه بر این، هوش مصنوعی میتواند برای دستکاری ادراک عمومی مورد استفاده قرار گیرد. نمونهی شناختهشدهای در جریان سیلابها در کارولینای شمالی پس از طوفان هلن اتفاق افتاد.
کمپینهای اطلاعات نادرست با قدرت هوش مصنوعی میتوانند سریعتر و متقاعدکنندهتر از همیشه منتشر شوند و اعتماد به رسانهها، علم و دموکراسی را تضعیف کنند.
دولتها و شرکتها از هوش مصنوعی برای نظارت گسترده استفاده میکنند که نگرانیهای جدی درباره حریم خصوصی و آزادیهای مدنی ایجاد میکند.
نیازهای برآورده نشده شامل اعتماد، شفافیت، امنیت، خودمختاری و واقعیت مشترک است.
این نیازها برای روابط سالم ، چه بین فردی و چه اجتماعی، اساسی هستند.
وقتی فناوری برای فریب یا کنترل استفاده میشود، ظرفیت ما برای ارتباط و همکاری کاهش مییابد.
مسئله همسویی
شاید گستردهترین نگرانی میان پژوهشگران هوش مصنوعی، مسألهای است که به آن "مسئله همسویی"میگویند، ترس از اینکه وقتی سیستمهای هوش مصنوعی قدرتمند میشوند، "اهداف" آنها ممکن است با ارزشها یا رفاه انسانها همراستا نباشد.
حتی بدون نیت بد، یک سیستم قدرتمند که تنها برای یک هدف محدود بهینهسازی می شود (مثلاً افزایش تعامل یا سود)، ممکن است بهطور ناخواسته آسیب برساند.
برای مثال، یک هوش مصنوعی پیشنهاد محتوا که تنها برای حداکثر کردن زمان استفاده از یک اپ طراحی شده، ممکن است محتوای افراطی بیشتری به کاربران نشان دهد، نه به این دلیل که قصد آسیب دارد، بلکه به این دلیل که آن محتوا توجه را جذب میکند. در درازمدت، این میتواند به قطبیشدن، اضطراب و انزوا منجر شود.
این مسئله به نیازهای عمیق برای انتخاب آگاهانه، معنا، صداقت و رفاه بلندمدت اشاره دارد.
اگر تعریف نکنیم که "خوب" به چه معناست، یعنی چه چیزی به برآوردن نیازها کمک میکند و این ارزشها را در سیستمهایمان جایگذاری نکنیم، خطر ساخت ابزارهایی را داریم که فراتر از خرد و توان قانونی ما حرکت کنند.
هدف از مطرح کردن این نگرانیها، مراقبت است: ما نیاز داریم با چشمانی باز و هوشیاری کامل وارد این لحظه شویم.
ترجیح میدهم این نگرانیها را بهعنوان دعوت به گفتوگو، مسئولیت و مراقبت ببینیم به جای اینکه با ترس فلج شویم.
از دیدگاه ان وی سی، سوگواری برای این ریسکها میتواند به ما کمک کند که با ارزشهایمان متصل بمانیم، و در عین حال انگیزهی همدلانه و اقدام پیشگیرانه را تقویت کند.
به جای دیدن هوش مصنوعی بهعنوان خوب یا بد، میتوانیم بپرسیم: چه نیازهایی برآورده میشوند؟ چه نیازهایی نادیده گرفته شدهاند؟ و چه راهبردهایی برای همهی افراد زندگیبخشتر خواهد بود؟
فرض کنیم بتوانیم بدترین پیامدها را پیشگیری یا کاهش دهیم… آیا هوش مصنوعی میتواند به انسانها کمک کند تا همدلی، درک همدلانه و مهارتهایی برای پیشگیری و حل تعارض و همچنین داشتن روابط شخصی و حرفهای عمیقتر توسعه دهد؟ آیا هوش مصنوعی میتواند به شما در یادگیری ان وی سی کمک کند؟
آیا هوش مصنوعی میتواند یادگیری و تمرین ارتباط بدونخشونت (ان وی سی) را حمایت کند؟
پاسخ کوتاه: بله.
سؤال دیگری که مطرح میشود این است: "آیا ما میخواهیم این کار را انجام دهیم؟" پاسخ به این سؤال از فردی به فرد دیگر متفاوت خواهد بود.
من با توسعهدهندگانی مواجه شدهام که در حال ساخت برنامههای مبتنی بر هوش مصنوعی هستند تا به افراد در یادگیری و بهکارگیری ان وی سی کمک کنند.
میزان مفید بودن این ابزارها تا حد زیادی به درک توسعهدهندگان از ان وی سی، پرسشهایی که از خود میکنند، و طراحی خود برنامه بستگی دارد.
ابزارها و امکانات نوظهور
یکی از توسعهدهندگانی که برای مدتی با او کار کردم، ایدهی جالبی داشت: کاربر یک موقعیت را وارد میکند و برنامه یک گفتوگوی شبیهسازیشده ارائه میدهد، انگار که هر دو فرد دارای آگاهی و مهارتهای ان وی سی هستند. اگرچه این فرآیند به افراد آموزش نمیدهد که تمایزهای کلیدی ان وی سی را بشناسند و یا تمرینهایی برای بهبود مهارتهایشان ارائه نمیکند، اما یک نمونهی واضح به آنها میدهد از اینکه یک گفتوگوی ارتباطی چگونه میتواند باشد. توسعهدهنده ادعا میکرد این برنامه رابطهاش را نجات داده است.
برنامههایی وجود دارند که مدعی "مربیگری احساسی" هستند یا به شما کمک میکنند تا در محیط کاری با دیگران ارتباط عمیقتری برقرار کنید.
در حال حاضر رباتهای همدلِ مبتنی بر هوش مصنوعی در حال توسعهاند؛ این رباتها نقشِ شریک گفتوگو را بازی میکنند تا به شما در تمرین کمک کنند. همچنین چتباتهایی بر پایهٔ ارتباط بدونخشونت (ان وی سی) در دست ساختاند که به شما کمک میکنند تقاضاهای خود را بر پایهی نیازهایتان بیان کنید.
در بهترین حالت، این برنامههای مجهز به هوش مصنوعی میتوانند مکمل یا تقویتکنندهی آن چیزی باشند که شرکتکنندگان از آموزشهای حضوری دریافت میکنند، اما در حال حاضر نمیتوانم تصور کنم که بتوانند جایگزین آن چیزی شوند که سیستم عصبی حساس و آگاه یک مربی دارای گواهی ان وی سی میتواند ارائه دهد.
ریسکها و محدودیتهای هوش مصنوعی در تمرین ان وی سی
هوش مصنوعی حضور یا طنینِ واقعی فراهم نمیکند. این امر خطرِ "همدلیِ از پیشنوشتهشده" را به جای ارتباطِ احساسیِ واقعی به همراه دارد.
بهعنوان کسی که ۳۰ سال است ارتباط بدون خشونت را مطالعه میکند و بیش از ۲۰ سال عنوان "مربی تأییدشدهی ان وی سی" را دارد و همچنین فردی که با فناوری احساس راحتی دارد، من نسبت به هر ادعایی مبنی بر اینکه یک اپلیکیشن میتواند به کسی ان وی سی را بیاموزد، احساس نگرانی میکنم.
یکی از دلایل مهم این است که یادگیری ان وی سی یک فرآیند خطی نیست!
به "جدول رشد یادگیری که توسط برخی از همکارانم، جیکوب گاتوالز، جک لِهمن، جیم منسکی و جوری منسکی،ایجاد شده است، توجه کنید ؛(جدول رشد و یادگیری نسخه ترجه شده در سایت زبان زندگی)
این ماتریس ۲۸ توانمندی را شرح میدهد که از طریق یادگیری و تمرین ارتباط بدونخشونت ( ان وی سی) پرورش مییابند.
لینک بالا شما را به نسخهٔ انگلیسیِ "ماتریس خودارزیابی مسیرهای رهایی" هدایت میکند .
هر یک از این ظرفیتها چهار سطح توسعه دارند: غیرماهر ، بیداری ، توانمند و عجینشده .
ممکن است هوش مصنوعی بتواند یک برنامهی آموزشی ساختاریافته ارائه دهد که بر این توانمندیها تمرکز دارد و به افراد در پرورش آنها کمک کند.
اما ارتباط بدونخشونت یک تمرین رابطهای است! ما این توانمندیها را در ارتباط با انسانهای دیگر در خود رشد میدهیم!
نکتهی اصلی این است که باید راهی پیدا شود تا هوش مصنوعی بتواند فرایند انسانیِ یادگیری و رشد در ان وی سی را تکمیل یا تقویت کند، نه اینکه جایگزین آن شود.
آنچه میخواهم از آن پرهیز شود، وابستگیِ بیش از حد به ابزارهای هوش مصنوعی است؛ وابستگیای که ممکن است باعث شود فرد از انجام کار درونیِ عمیقی که تسلط بر ان وی سی مستلزم آن است، طفره برود یا آن را دور بزند.
بهکارگیری ان وی سی در رابطهی جمعی ما با هوش مصنوعی
هنگام تفکر درباره هوش مصنوعی، گفتوگو اغلب قطبی میشود، هوش مصنوعی یا تهدیدی خطرناک برای بشریت است یا گام بعدی عظیم پیشرفت.
ارتباط بدونخشونت ما را به رویکردی دقیقتر و متصل به زندگی دعوت میکند، نه تفکر صفر و یک.
به جای برچسب زدن به هوش مصنوعی به عنوان "خوب" یا "بد"، میتوانیم بپرسیم: چه نیازهایی برآورده میشوند و چه نیازهایی برآورده نمیشوند؟
این تغییر در چارچوب نگاه، به ما امکان میدهد هم شور و شوق و هم نگرانی، هم تجلیل و هم اندوه را در کنار هم نگه داریم.
همچنین به ما اجازه میدهد در گفتوگو و تصمیمگیریهایی مشارکت کنیم که بر پایهٔ ارزشهای مشترک هدایت میشوند، نه بر اساس ترس یا هیجانزدگی.
سوگواری برای نیازهای برآورده نشده: اصالت، اعتماد، اجتماع و فراتر از آن…
از منظر ان وی سی، سوگواری به معنای فرو رفتن در ناامیدی نیست، بلکه به معنای اجازه دادن به خود برای تجربهی کامل احساسات و در عین حال شناسایی نیازهای برآورده نشده است، تا بتوانیم با زندگی در ارتباط بمانیم و دوباره به آنچه بیش از همه اهمیت دارد متصل شویم.
در زمینهی هوش مصنوعی، واقعاً مواردی وجود دارد که ارزش سوگواری دارند:
اصالت: وقتی محتوای تولیدشده توسط هوش مصنوعی جایگزین کلمات، تصاویر یا موسیقی ساختهشده توسط انسان میشود و به آن ارجاع داده نمیشود، ممکن است تهی و بیروح به نظر برسد، انگار صدایی که میشنویم واقعاً از زبان شخصی که میگوید نیست.
اعتماد: دیپ فیک و کمپینهای اطلاعات نادرست مبتنی بر هوش مصنوعی اعتماد و احساس مشترک ما نسبت به واقعیت را تضعیف میکنند.
اجتماع: اتکای بیش از حد به هوش مصنوعی برای تعامل میتواند بهطور نامحسوس فرصتهای ارتباط واقعی انسانی را جایگزین کند.
مثال فرضی: یک گروه پشتیبانی آنلاین محلی شروع به استفاده از یک مدیر هوش مصنوعی میکند تا اعضای جدید را خوشآمد بگوید و تشویق کند. برخی از شرکتکنندگان از پاسخهای سریع قدردانی میکنند، اما برخی دیگر احساس تنهایی ظریفی میکنند، دلتنگ گرمای واقعیِ کسی که وقت میگذارد و برایشان مینویسد.
دادن فضا برای این سوگواری، نیازهای ما به اصالت، اعتماد و تعلق را محترم میشمارد و به ما کمک میکند انتخابهای آگاهانهتری دربارهٔ نحوهی استفاده از هوش مصنوعی داشته باشیم.
جشن گرفتن نیازهای برآورده شده: نوآوری، کارایی، دسترسی
ما همچنین میتوانیم جایی را که هوش مصنوعی به زندگی خدمت میکند جشن بگیریم. این جشن گرفتن سادهلوحانه نیست، بلکه اعتراف به راههایی است که این فناوری میتواند امکانات ما را گسترش دهد:
نوآوری: هنرمندان و دانشمندان از هوش مصنوعی برای بررسی پرسشها و خلق آثاری استفاده میکنند که قبلاً در دسترس نبودند.
کارآمدی: خودکارسازی، افراد را از انجام کارهای تکراری آزاد میکند و زمان بیشتری برای فعالیتهای خلاقانه، رابطهای یا بازسازیکننده در اختیارشان قرار میدهد.
دسترسی: ابزارهای ترجمهی مبتنی بر هوش مصنوعی امکان ارتباط را فراتر از مرزهای زبانی فراهم میکنند؛ صفحهخوانها و دستیارهای صوتی از افراد دارای معلولیت حمایت میکنند.
مثال: یک دانشآموز ناشنوا از زیرنویس همزمان تولیدشده توسط هوش مصنوعی در طول کلاسها استفاده میکند. برای اولین بار، او میتواند بدون انتظار چند روزه برای دریافت متن سخنرانی، در بحثهای کلاسی شرکت کند.
نیازهای برآوردهشده: شمول، یادگیری، مشارکت، کرامت.
شناخت این مشارکتها به ما امکان میدهد که هوش مصنوعی را در چشمانداز درست خود نگه داریم، بهعنوان ابزاری که میتواند نیازهای معنادار را هنگام استفادهی آگاهانه برآورده کند.
استفاده از ان وی سی برای ایجاد کنجکاوی محبتآمیز در سیاستگذاری و نوآوری فناوری
فراتر از استفاده فردی، هوش مصنوعی پرسشهای سطح جامعه را نیز مطرح میکند: درباره تنظیم مقررات، اخلاق و حاکمیت. چگونه میتوانیم اطمینان حاصل کنیم که توسعهی هوش مصنوعی با ارزشهای انسانی همسو است؟ چگونه از جوامع آسیبپذیر محافظت کنیم و دسترسی برای جمعیتهایی که سابقه محرومیت دارند تضمین شود؟
ان وی سی موضعی از کنجکاوی محبتآمیز ارائه میدهد:
- به جای گیر کردن در بحث “هوش مصنوعی امن است یا خطرناک؟” (چرا که هر دو درست است)، میتوانیم بپرسیم: چه نیازهایی برای گروههای مختلف درگیر در این موضوع در معرض خطر است؟
- به جای فرض نیت بد یا خوب شرکتهای فناوری، میتوانیم تلاش کنیم بفهمیم آنها چه نیازهایی را میخواهند برآورده کنند (مثلاً ثبات، نوآوری، اهمیت) و چگونه میتوان این نیازها را به گونهای برآورده کرد که آسایش عمومی نیز حفظ شود.
در سیاستگذاری، چیزی که به شدت کمبود دارد و ارزشمند است، گفتوگوی مبتنی بر نیازها بین تکنولوژیستها، اخلاقشناسان، جوامع و قانونگذاران است، جستوجوی راهحلهایی که بیشترین نیازهای ممکن را محترم بشمارند.
مثال: در یک جلسهی شورای شهر درباره نظارت هوش مصنوعی در فضاهای عمومی، تسهیلگری مبتنی بر ان وی سی به شرکتکنندگان کمک میکند نیازهای اساسی خود را بیان کنند: امنیت، حریم خصوصی، عدالت. وقتی نیازها روی میز قرار گرفت، بحث از "ممنوع یا مجاز کردن" به کاوش راهبردهای خلاقانهای تغییر میکند که هم امنیت و هم حقوق مدنی را حفظ کند.
پتانسیل ان وی سی فراتر از یک تمرین شخصی است و میتواند ابزاری جمعی برای شکل دادن به آینده ما باشد، از جمله نقش هوش مصنوعی در زندگی ما، به گونهای که انسانیت، همدلی و ارزشهای مشترک در مرکز تکامل فناوری باقی بمانند.
راهنمای عملی برای خوانندگان: حرکت در جهان هوش مصنوعی با آگاهی ان وی سی
به نظر میرسد هوش مصنوعی قرار است در زندگی ما باقی بماند. سوال این نیست که آیا با آن تعامل خواهیم داشت، بلکه سوال این است که چگونه تعامل خواهیم داشت.
ارتباط بدون خشونت به ما قطبنما میدهد: قبل از استفاده از هر ابزار هوش مصنوعی، میتوانیم مکث کنیم، به تجربه درونی خود برگردیم و پرسشهایی مطرح کنیم که ما را دوباره به نیازها و ارزشهایمان متصل کند.
سؤالاتی برای بررسی پیش از بهکارگیری هوش مصنوعی
کدام نیاز را میخواهم با استفاده از این ابزار هوش مصنوعی برآورده کنم؟
آیا به دنبال راحتی، کارایی، وضوح، خلاقیت یا ارتباط هستم؟
شناسایی نیاز کمک میکند هوش مصنوعی را به عنوان یک راهبرد ممکن در میان بسیاری از گزینهها ببینیم، نه راهحل پیشفرض.
مثال: اگر وسوسه شدید از ChatGPT برای نوشتن ایمیل استفاده کنید، و نیاز اصلی شما "وضوح" است، شاید یک تماس تلفنی کوتاه همان نیاز را مستقیماً برآورده کند.
آیا این راهبرد واقعاً به زندگی خدمت میکند یا راه دیگری بهتر وجود دارد؟
حتی اگر هوش مصنوعی بتواند نیاز را برآورده کند، آیا هزینههای ناخواستهای دارد، برای خودم، روابطم یا ارزشهایم؟
مثال: میتوانید از هوش مصنوعی برای خلاصه کردن نامه طولانی دوستتان استفاده کنید، اما متوجه میشوید که خواندن آرام آن هم لذتبخش است و هم بخشی از احترام به دوستی شماست.
آیا از هوش مصنوعی برای ارتباط، اجتناب، یا برونسپاری مسئولیت استفاده میکنم؟
هوش مصنوعی میتواند به ما کمک کند ارتباط برقرار کنیم، اما همچنین میتواند وسیلهای برای اجتناب از گفتوگوهای دشوار یا احساسات باشد.
مثال: به جای نوشتن عذرخواهی صادقانه، اجازه میدهید هوش مصنوعی نسخهای صیقلخورده ایجاد کند. ممکن است خوب به نظر برسد، اما فرصت بازسازی اعتماد با آسیبپذیری واقعی از دست میرود.
نکاتی برای استفاده آگاهانه از هوش مصنوعی
از هوش مصنوعی بهعنوان همراه برای تأمل استفاده کنید، نه جایگزین.
میتوانید از هوش مصنوعی برای ایدهپردازی یا روشنتر کردن افکارتان کمک بگیرید، اما در نهایت پیشبینی من این است که آوردن صدای خود، همدلی و حضور واقعیتان به تعامل نهایی بسیار رضایتبخشتر خواهد بود.
هوش مصنوعی میتواند مانند صفحهٔ طراحی اولیه باشد، اما نقاشی نهایی را شما میکشید.
فضاهای "انحصاراً انسانی" را در زندگی خود برنامهریزی کنید.
زمانها و مکانهایی که عمداً از تکنولوژی دیجیتال، از جمله هوش مصنوعی، استفاده نمیکنید، مثلاً یادداشتبرداری با دست، وعدههای غذایی بدون دستگاه، پیادهروی بدون دستگاه یا کار خلاقانه بدون کمک دیجیتال.
هماهنگی با ارزشها را بررسی کنید.
اگر ابزاری زمان صرفهجویی میکند اما حریم خصوصی، خلاقیت یا تمامیت را به خطر میاندازد، روش استفاده خود را بازنگری کنید. انتخاب آگاهانه از آنچه برایتان مهم است محافظت میکند.
شفافیت در تعاملات خود ایجاد کنید.
اگر هوش مصنوعی در پیام یا کار خلاقانه کمک کرده است، در صورت امکان به آن اشاره کنید. صداقت میتواند اعتماد را تقویت کند، حتی وقتی فناوری نقش دارد.
مثال شفافیت: "من از چتجیبیتی برای ایدهپردازی تیترها و ساختار این مقاله کمک گرفتم".
از دیدگاه ان وی سی، نکتهی کلیدی این است که هوش مصنوعی خوب یا بد نیست؛ بلکه مهم این است که آگاه باشیم چرا از آن استفاده میکنیم، چه نیازهایی را برآورده میکند، و چگونه میتوان آن را بدون آسیب به ارزشها و نیازهای خود در زندگی ادغام کرد.
نتیجهگیری- به سوی آیندهای که هوش مصنوعی از ارتباط انسانی حمایت کند، نه جایگزین آن شود
هوش مصنوعی نه ناجی است و نه شرور؛ بلکه ابزاری است، و واقعاً ابزاری شگفتانگیز!
با این حال، هوش مصنوعی کاملاً "خنثی" نیست، زیرا نیازمند منابع عظیم انرژی و آب است. همچنین، با وجود پیشرفتهای قابل توجهی که میتواند در پزشکی، علوم مواد و دیگر حوزهها ایجاد کند، میتواند ابزاری برای فریب، سلطه و کنترل نیز باشد. اگر بهدست افراد نادرست بیفتد، میتواند بهعنوان یک سلاح بسیار قدرتمند استفاده شود.
این همان دلیلی است که ما را ملزم میکند با آگاهی و هدفمندی از آن استفاده کنیم و چارچوبهای قانونی و نظارتی را از همان ابتدا و به مرور ایجاد کنیم. سرعت پیشرفت هوش مصنوعی به حدی است که حتی کارشناسان آن هنوز کاملاً نمیدانند چگونه کار میکند؛ بنابراین خطرات شناختهشده و ناشناخته وجود دارد و قانون پیامدهای ناخواسته بدون شک در این موقعیت اعمال میشود.
ان وی سی ما را دعوت میکند در نیازها، حضور و ارتباط ریشهدار بمانیم، و در تعاملات خود با هوش مصنوعی سوالهای مهم را بپرسیم. تغییر اجتماعی مثبت تنها به اقدامات دیگران وابسته نیست؛ ما در هر تعامل و فرصت تصمیمگیری خود برای آنچه ارزش میدانیم، مشارکت داریم.
مارشال روزنبرگ و تکنولوژی
مارشال روزنبرگ، بنیانگذار ان وی سی، درباره هوش مصنوعی امروز چیزی ننوشته است، اما اصول او در درک تعامل انسانی و انتخاب، کاملاً مرتبط با رابطهی ما با تکنولوژی است.
دکتر روزنبرگ آموزش میداد که همهٔ کارهایی که انجام میدهیم، تلاشی برای برآورده کردن نیازهایمان است. از این دیدگاه، فناوری صرفاً یک راهبرد است، مجموعهای از ابزارهایی که انسانها برای برآورده کردن نیازهایی مانند کارآمدی، یادگیری، ایمنی یا ارتباط خلق میکنند.
او تأکید میکرد که استراتژیها هرگز همان نیازها نیستند.
این تمایز در دنیایی که پیشرفتهای فناوری گاهی خط بین آنچه استفاده میکنیم و آنچه واقعاً ارزشمند میدانیم را مبهم میکند، اهمیت حیاتی دارد.
تکنولوژی بهعنوان یک راهبرد، نه نیاز
وقتی دکتر روزنبرگ دربارهٔ ابزارها، چه کلمات، سیستمها یا دستگاهها، صحبت میکرد، اغلب بحث را به نیازهای انسانی پشت آنها باز میگرداند.
یک تلفن هوشمند خودِ نیاز نیست؛ نیاز ممکن است ارتباط، کارآمدی یا یادگیری باشد. همین امر دربارهٔ هوش مصنوعی نیز صادق است :ChatGPT، تشخیص چهره و موتورهای پیشنهاددهی همگی راهبرد هستند. پرسش این است: این ابزارها کدام نیازها را برآورده میکنند و با چه هزینهای؟
ماهیت دو لبهی راهبردها
هر راهبرد میتواند زندگی غنی ساز یا آسیبرسان باشد، بسته به اینکه با نیازهای انسانی هماهنگ باشد یا نه. ابزارهایی که نیاز یک نفر را برآورده میکنند، ممکن است نیاز دیگری را به خطر بیندازند.
مثال: یک سرویس رونویسی هوش مصنوعی میتواند نیاز به دقت و سهولت را برآورده کند، اما همان فناوری ممکن است برای نظارت و تضعیف حریم خصوصی و آزادی استفاده شود.
این دیدگاه، استفاده از ان وی سی را نه تنها در تعاملات فردی، بلکه در ارزیابی کاربردهای اجتماعی تکنولوژی ضروری میسازد.
حفظ حضور انسانی
یکی از پیامهای اصلی روزنبرگ ارزش غیرقابل جایگزینی حضور واقعی است. هوش مصنوعی میتواند زبان همدلانه شبیهسازی کند، اما حضور زندهی واقعی که روابط را تحول میبخشد را ارائه نمیدهد. همدلی، به گفته او، "سخن گفتن صحیح نیست"؛ بلکه بودن با تجربه فرد دیگر است.
بنابراین هوش مصنوعی میتواند همراه یادگیری و تمرین همدلی باشد، اما هیچگاه جای حضور واقعی انسان را نمیگیرد. مسئولیت ما این است که تکنولوژی از حضور انسانی حمایت کند، نه جایگزین آن شود.
از این منظر، هوش مصنوعی میتواند همراه تمرینی یا ابزار حمایتی برای یادگیری همدلی باشد، اما هرگز نمیتواند انرژی زندهی ارتباط واقعی را جایگزین کند.
مسئولیت ما این است که مطمئن شویم فناوری پشتیبان حضور واقعی باشد، نه جایگزین آن.
پرسشهایی برای هدایت و راهنمایی، با الهام از دیدگاه مارشال روزنبرگ
اگر روزنبرگ زنده بود و مستقیماً دربارهٔ هوش مصنوعی صحبت میکرد، ممکن بود ما را تشویق کند که همچنان این پرسشها را مطرح کنیم:
- با این فناوری، کدام نیازها را در تلاش برای برآورده کردن هستیم؟
- آیا راههایی وجود دارد که این نیازها را بهطور غنیتر برای زندگی برآورده کنیم؟
- چه کسانی ممکن است از نحوهی استفادهٔ ما محروم یا آسیبدیده شوند؟
- آیا این استراتژی ما را به ارتباط اصیل نزدیکتر یا دورتر میکند؟
این پرسشها تعامل ما با هوش مصنوعی را در اصول ارتباط بدونخشونت مستحکم نگه میدارند و اطمینان میدهند که ابزارهایی که استفاده میکنیم، در خدمت زندگی باشند، نه برعکس.


