98-9394223559+

 

حضور در همدلی

حضور در همدلی

برای همدلی لازم نیست کاری انجام دهید فقط حضور داشتید باشید .

هفته گذشته خانمی به نظر ناراحت می‌رسید به من و همکارم مراجعه کرد و پرسید برای فروش کلیه باید به کجا مراجعه کند؟ همکارم که خیلی کار داشت با تعجب نگاهی به من کرد، احساس کردم دوست دارد من به آن خانم پاسخ دهم. از خانم پرسیدم که ساکن قزوین است؟ گفت بله بعد من آدرس حمایت از بیماران کلیوی را دادم. از خانم پرسیدم از ظاهرتان مشخص است که خیلی ناراحتید؟ خانم گفت بله و در حالی که اشک‌هایش سرازیر شده بود گفت پسر سیزده ساله‌ام کبدش کوچک شده و نیاز به پیوند کبد دارد، برای این پیوند حدود 50 میلیون  تومان پول لازم دارم. به او گفتم واقعا متاسفم و فکر کنم شما می‌خواهی به هر طریق به پسرت کمک کنی، زن با تکان سر تایید کرد. به خانم گفتم دوست داری مراکزی را که می‌توانند به شما کمک کنند تا حدودی از هزینه‌های درمان را کم می‌کند معرفی کنم ؟ زن کمی آرام شد و انگار کمی خوشحال شده بود. گفت بله. به او گفتم که به سازمان خدمات درمانی مراجعه کند و با توجه به شرایط  پسرش می تواند از بیمه خاص استفاده کند. بعد آدرس دو مرکز درمانی را به او دادم تا در لیست انتظار جهت پیوند قرار بگیرد. خانم در تمام مدت به صحبت‌های من گوش کرد و با آرامش خاصی خداحافظی کرد و در پایان گفت که برایتان دعا می‌کنم. من و همکارم حدس زدیم که او از این گفت و گو راضی بود.

تجربه ای رخ داده در سال 90

تجربه‌هایی که در وب‌سایت «زبان‌زندگی» ارتباطی‌بدون‌خشونت - باشتراک گذاشته می‌شود؛ تجربه‌ی عملی کاربرد زبان ‌زندگی با درک نگارنده‌ است و نه یک ‌مثال آموزشی .

Date

05 اسفند 1399

Categories

تجربه شخصی